نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

40 روزگیت مبارک...

دختر نازم امروز 40 روزت تموم شد... 40 روزگیت مبارککککککککککککککککک........ با همه خوبی هاش و سختی هاش... الان جون من و بابات به جون تو بنده... دختر خانمی هستی که لنگه نداری... گریه خیلی کم...فقط وقتی گرسنته یا جات کثیف باشه... شب ها میخوابی و فقط 1-2 بار برای شیر بیدار میشی و شیر کم سینه مامانی رو میخوری و باز میخوابی... صبح ها وقتی بیدار میشی میزارمت تو تخت خودمون که پیش ما بخوابی و تو هم در آرامش کامل میخوابی... سعی میکنم با وجود زخم سینم بهت شیر خودمو بدم و وعده های شیر خشکتو کم کنم... وقتی نگاهم میکنی تمام دنیامو تو چشمات میبینم.... راستی تلویزیون هم دوست داری..محو تماشاش میشی به طوری که اصلا تکون نمیخوری... !! اینم یه عک...
22 آبان 1391

تولد نیلیا نازم..

دل مادر... قرار نبود تولد بگیریم... ولی... شب قبلش ( 12 آبان ) من مواد آش جو آماده کردم... صبح فرداش (13 آبان ) به مامانم اینا گفتم بیان... بعد از ظهر به مامان بابایی گفتم بیان ... بعد یهو به ذهنم رسید به بابایی بگم کیک بگیره و خاله/عموم اینا رو هم گفتیم...  اینجوری تولد گرفتیم... اینم دو تا عکس از گلم شب تولدش :   پینوشت: امروز بودیم بهداشت...وزنت شد 4600 ... قد 55 و دور سر 37.5 .   ...
14 آبان 1391

یک ماهه شدیییییی........

یک ماهگیت مبارک دختر نازم... میخواستیم جشن بگیریم که خوب... نگرفتیم... فقط به تو تبریک گفتیم!... هه... اینم یه عکس خوشگل از اون روز ...: ...
13 آبان 1391

نیلیا ، دختر گل خونه ما ...

سلام مامانی... امروز 28 روزته و داری به یک ماهگیت نزدیک تر میشی ... تو دل برو شدی... به محیط اطرافت توجه نشون میدی...اگه رو کسی زوم کنی و اون نفر جا به جا بشه تو هم همراهش چشمای نازت حرکت میکنه... گاهی هم وقتی میاییم جلوت و صدات میکنیم برمیگردی طرفمون و دلمون آب میشه... گردنتو میتونی در حد 15-20 ثانیه نگه داری و اون موقع سرتو میچرخونی و اطرافتو نگاه میکنی... برای کسی که نازت میده گه گاهی میخندی...وقتی میخندی لثه های نازت پیدا میشه و زیر چشمای خوشگلت چال می افته... عاشق آب و حموم هستی..وقتی خودتو کثیف میکنی و میبرمت حموم که بشورمت با چشای درشتت بغل میکنیم... تو حموم رو پاهام مینشونمت تا آبو تنظیم کنم تو به در و دیوار زل میزنی... حتی...
10 آبان 1391

شیطنت های جدید دختر خونه ما...

سلام گل دخترم... فدات بشه مامان که گاهی کم حوصله میشه و وقتی جیغ میزنی از گشنگی فقط زل میزنه تو چشات... -عزیز دلم تو هم البته وقتی خیلی گشنت باشه جیغ میزنی ها... جیغ بنفش..اون قدری که گلوت میگیره و من نگران میشم که نفس کم آوردی... -وقتی که یه خورده سیر باشی فقط چشمات بازه ولی نمیخوابی... -بغلی شدی اساسی...رو سر شونه خیلی راحت میخوابی.. مخصوصا اگه بغل مامانیت باشی.... -تو بغل مامانی شیر خشکو قبول نمیکنی... وقتی شیشه رو نزدیک دهنت میآرم فقط زل میزنی تو چشام و با زبونت سر شیشه رو هل میدی بیرون..واسه همین شیشه رو معمولا باباییت بهت میده.. -شیر مامان سیرت نمیکنه واسه همین بهت شیر خشک میدیم... معمولا 90 سی سی در روز...   الان ...
2 آبان 1391
1